معرفی کتاب غازی که تخم طلا میگذاشت (داستانهای موردعلاقه من)
مردی با همسرش در یک مزرعه کوچک زندگی میکردند و خوشبخت بودند. آنها دارای چند غاز بودند و تخم آنها را در بازار میفروختند. آنها ثروتمند نبودند اما زندگی خوبی در کنار یکدیگر داشتند. در یکی از روزها غاز جدیدی به دسته غازهایشان اضافه شد. زن و مردی روستایی از پیدا کردن تخم طلا در لانه آن غاز حیرت زده شدند… .
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.