معرفی کتاب
بسیاری از نویسندگان، در حوزهی سرزمینی مشخص و زمانی معین مینگارند و محصول اندیشهی آنان، از مرزهای زمان و مکان فراتر نمیرود؛ اما گروهی نیز هستند که با نوشتههای خود تمامی انسانها را در همهی زمانها خطاب قرار میدهند و چنان نوآوری میکنند که اندیشهی آنان هماره زنده و شاداب میماند و شگفتی برمیانگیزد. جبران نیز یکی از آنهاست و راز رویکرد خوانندگان زبانهای مختلف به آثار او، آن هم پس از گذشت بیش از شصت سال از افول ستارهی وی، در همین نهفته است.
جبران در این کتاب و در مقالهای شعر گونه، به موسیقی پرداخته است. اما نه با هدف بررسی تاریخ، هنر و مبانی موسیقی، بلکه با توجه به بازتاب آن در جانهای شنوندگان.
جبران، موسیقی را زبان جان دانسته و نغمههای آن را چون نسیم با طراواتی که تار احساس را به جنبش میآورد برشمرده است. او، موسیقی را مجموعهای از نواهای غمانگیز و پیوندی از نغمههای شادیافزا دانسته و آن را به چراغی تشبیه کرده است که تاریکی جان را از میان میبرد و دل را روشنایی میبخشد. او موسیقی را همچون شعر و نقاشی دانسته، چرا که در بردارندهی حالات گوناگون انسان و ترسیمکنندهی حالات مختلف دل و به تصویر کشندهی زیباترین خواستههای جسم است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.